حسین

حسین برای من ایدیولوژی نیست

مذهب نیست

امام هم نیست

بهانه ای برای گریستن هم نیست

به من خورشت قیمه نمی دهد

وسیله ی همزیستی با این جماعت ابله هم نیست

حسین برای من تصویر است

که علی هم ، که نیچه و مصدق هم

اگر تصویر نسازم از او چه کنم؟

چرندی را که تاریخ به نام واقعیت تحویلم میدهد بپذیرم؟

حسین برای من مردی است بسیار خوش صدا چرا که "هل من ناصر ینصرنی " را باید به صدای خوش گفت

محل کشته شدن تصویر من میتوانست هر جایی باشد و دشمنش هر کسی، اینها چه اهمیت دارد؟

که روی سخنش با بشریت نادان و تاریخ خیانتکاردر کل زمان و مکان هستی است

او بود و هست و خواهد بود که هیچوقت کسی نتواند بگوید همه چیز نسبی است

که خودش مطلق جاودان پنهان است

گاهی فکر میکنم شرم میکرد اگر امروز علم و نوحه خوان و نفرتی که می آفرینند را میدید

اما اشتباه میکنم

حسین در مجرای زمان و مکان جاریست، نمیتوان محدودش کرد. نه به امروز، نه به سال 60 هجری. نه به عرب، نه به اسلام، نه به انسان

تصویر من، یکی از بنیان های هستی است

رد پای بی نهایت    ( به نقل از وبلاگ  روزبه )

.

.

و حسین ، وارث آدم - که به بنی آدم زیستن داد - و وارث پیامبران بزرگ - که به انسان ، "چگونه باید زیست " را آموختند - اکنون آمده است تا، در این روزگار، به فرزندان آدم " چگونه باید مرد " را بیاموزد !

حسین آموخت که "مرگ سیاه "، سرنوشت شوم مردم زبونی است که به هرننگی تن می دهند تا "زنده بمانند" . چه، کسانی که گستاخی آنرا ندارند که "شهادت" را انتخاب کنند، "مرگ" آنان را انتخاب خواهد کرد !                                                        دکتر علی شریعتی