ن.ا.د
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 ساعت 10:37 ق.ظ
بهار امد نبود اما حیاتی درین ویران سرای محنت اور بهار امد دریغا از نشاطی که شمع افروزد و بگشایدش در!! عکس بسیار زیباییه...مثل خیلی از کارای دیگت.همیشه سبز باشی امیر جان...
آرش ف
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 ساعت 07:13 ق.ظ
بیهوده مرگ به تهدید چشم می دراند. ما به حقیقت ساعت ها شهادت نداده ایم جز به گونه این رنجها که از عشق های رنگین آدمیان به نصیب برده ایم چونان خاطره ئی هر یک در میان نهاده از نیش خنجری با درختی.
با این همه از یاد مبر که ما - من وتو - انسان را رعایت کرده ایم.
درباران وبه شب به زیر دو گوش ما در فاصله ئی کوتاه از بسترهای عفاف ما روسبیان به اعلام حضور خویش آهنگ های قدیمی را با سوت میزنند.
در برابر کدامین حادثه آیا انسان را دیده ای با عرق شرم بر جبینش؟
آنگاه که خوشتراش ترین تن ها را به سکه سیمی توان خرید، مرا - دریغا دریغ - هنگامی که به کیمیای عشق احساس نیاز می افتد همه آن دم است . همه آن دم است .
قلبم را در مجری ِ کهنه ئی پنهان می کنم در اتاقی که دریچه ئیش نیست. از مهتابی به کوچه تاریک خم می شوم وبه جای همه نومیدان میگریم. آه من حرام شده ام!
با این همه - ای قلب در به در!- از یاد مبر که ما - من وتو - عشق را رعایت کرده ایم، از یاد مبر که ما - من و تو - انسان را رعایت کرده ایم، خود اگر شاهکار خدابود یا نبود
از یاد مبر ای شیخ !!
ن.ا.د
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 ساعت 08:29 ق.ظ
این شعر چلچلی شاملو خیلی قشنگه اقای ارش ف .....کاش اولش رو هم مینوشتید! من ان مفهوم مجرد را جسته ام. پای در پای افتابی بی مصرف که پیمانه می کنم...........................
بهار امد نبود اما حیاتی درین ویران سرای محنت اور بهار امد دریغا از نشاطی که شمع افروزد و بگشایدش در!! عکس بسیار زیباییه...مثل خیلی از کارای دیگت.همیشه سبز باشی امیر جان...
عالی بود...عکس امیدبخشیه.
بهار بهترین بهانه برای آغاز و آغاز بهترین بهانه برای بودن
خیلی زیباست .......
خیلی قشنگه امیر جان آخر عکس
من نمیدونم چرا هی منتظرم یه مورچه از اول این شاخه ه بیاد، واسته خمیازه بکشه دوباره بره!!!
منم خیلی منتظر شدم ولی نمیاد انگار !!
سلام
من تازه باشماوکارهاتون آشنا شدم؛اغلب عکسهاتون رو save کردم. اینم خیلی قشنگه.
موفق باشید.
ممنون .
چه عکس سبز و خوشذنگ و شادی، بهار آمده است :)
چقدر نور و رنگ آرامش بخشی داره این عکس.
چه حس خوبی داره
زندگی
بیهوده مرگ به تهدید چشم می دراند.
ما به حقیقت ساعت ها شهادت نداده ایم
جز به گونه این رنجها
که از عشق های رنگین آدمیان به نصیب برده ایم
چونان خاطره ئی هر یک در میان نهاده
از نیش خنجری با درختی.
با این همه از یاد مبر
که ما
- من وتو -
انسان را رعایت کرده ایم.
درباران وبه شب
به زیر دو گوش ما
در فاصله ئی کوتاه از بسترهای عفاف ما
روسبیان
به اعلام حضور خویش
آهنگ های قدیمی را با سوت میزنند.
در برابر کدامین حادثه آیا انسان را دیده ای با عرق شرم بر جبینش؟
آنگاه که خوشتراش ترین تن ها را به سکه سیمی توان خرید،
مرا
- دریغا دریغ -
هنگامی که به کیمیای عشق احساس نیاز می افتد
همه آن دم است .
همه آن دم است .
قلبم را در مجری ِ کهنه ئی پنهان می کنم
در اتاقی که دریچه ئیش نیست.
از مهتابی به کوچه تاریک خم می شوم
وبه جای همه نومیدان میگریم.
آه من حرام شده ام!
با این همه - ای قلب در به در!-
از یاد مبر
که ما
- من وتو -
عشق را رعایت کرده ایم،
از یاد مبر
که ما
- من و تو -
انسان را
رعایت کرده ایم،
خود اگر شاهکار خدابود
یا نبود
از یاد مبر ای شیخ !!
این شعر چلچلی شاملو خیلی قشنگه اقای ارش ف .....کاش اولش رو هم مینوشتید! من ان مفهوم مجرد را جسته ام. پای در پای افتابی بی مصرف که پیمانه می کنم...........................
دیافراگم و سرعت شاتر را لطفا بگید
اینا که گفتی چی هستن مهدی جان ؟!!
امیر جان عکسهات فوق العاده است ِواقعا لذت بردم .امیدوارم همواره موفق باشی
کامنت شماره 13 شما بودی !!
سلام و درود خدمت امیر عزیز و تشکر از عکس زیبا و دیدنی. به امید موفقیت بیشتر شما.
هرکجا برگی هست شوق من میشکفد
واقعا عکسهای قشنگی گرفتید
عالی هستن